به گزارش مشرق به نقل از جام جم، حتما تا اينجاي کار و بعد از پخش 16 قسمت از اين سريال، با حال و هواي آن آشنا شدهايد و ميدانيد فضاي کلي اين قصه مجال چنداني براي حضور بازيگران نسل سومي در اين سريال فراهم نکرده و اغلب بازيگران حاضر در آن به پيروي از نقشهاي سريال و فضاي داستان، چهرههايي ميانسال هستند. حتي وقتي هم که دوربين براي شروع روايت زندگي مختار ثقفي، در قسمت اول سريال وارد گندمزار ميشود، مختار مردي ميانسال و کاملا جا افتاده است! در بخشهاي ديگر هم نقشها از ميانسالي آغاز و به سن و سال پيري شخصيتها و قهرمانها ختم ميشود.
البته سريال مختارنامه با تلفيق تجربه نسلها و چهرههاي قديمي سينما و تلويزيون با شور و انرژي جواناني ساخته شد که در شمارههاي آينده و در مطلبي مفصلتر به آنها خواهيم پرداخت. از گروه کارگرداني تا چهرهپردازي، صحنه و لباس، توليد و.... اغلب پستهاي مياني در تسخير چهرههاي جوان و پر انرژي بوده که حالا با پشت سر گذاشتن مختارنامه و کسب تجربه، براي خود «اوستا» شدهاند.
اما جست و جوي ما در ميان بازيگران اين سريال تلويزيوني نشان ميدهد دو نسل سومي در اين سريال و تا اينجاي کار نقشهاي مهم و پُر رنگي را ايفاء کردهاند: «بهنوش طباطبايي»، «حامد ميرباقري».
خاشعه: عروس فتنهگر زبيري
تا اينجاي کار بهنوش طباطبايي نه درباره چگونگي حضورش در مختارنامه حرفي زده و نه درخصوص اين نقش توضيحي داده است اما طبق اطلاعات اختصاصي ما پيشنهاد حضور او براي اين نقش از سوي «رضا اصغري» دستيار اول کارگردان و در سال 1387 به کارگردان سريال مختارنامه داده شد. طبق شنيدهها به جز طباطبايي گزينههاي ديگري همچون:«الناز شاکردوست» هم براي اين نقش وجود داشت اما اين نقش کوتاه بود و همه چيز در يک سکانس خلاصه ميشد و همين نکته باعث شده بود تا انتخاب بازيگر حرفهاي براي اين نقش مشکل و سخت شود. در طول فيلمنامه «خاشعه» يا «عروس زبيري» فقط جايي ديده ميشد که در کنار کعبه بر جنازه همسر جوانش «منذر» ميگريست! پذيرفتن نقشهاي کوتاهي از اين دست از سوي بازيگران حرفهاي هميشه بسادگي ممکن نيست ولي طباطبايي با پذيرش اين نقش و رفتن به مقابل دوربين، توانست با بازي خود نظر کارگردان را جلب کند و به همين دليل چندين سکانس ديگر به نقش اضافه شد. حتي بعد از پايان يافتن بازي بهنوش طباطبايي در سال 1387 در مختارنامه، او در مقطع ديگري نيز در سريال حاضر شد و سکانسهاي جديدي را بازي کرد. در آن زمان طباطبايي درگير سريالي تلويزيوني بود و هر بار فاصله يکي از شهرهاي مرکزي ايران تا احمدآباد مستوفي را طي ميکرد تا مقابل دوربين مختارنامه برود. حتي در اين مدت کمي هم لاغر شده بود که گروه سازنده تلاش کردند با ترفندهايي مانع از تاثير اين مساله در نقش او شوند.جالب است بدانيد که او پيش از ايفاي اين نقش، به دليل اطمينان به گروه سازنده سريال، قراردادي با پروژه نبست و درخصوص مسائل مالي بعد از ايفاي اولين پلان نقش مذاکره کرد. البته چنين اتفاقي در مختارنامه عجيب نبود و خيلي از بازيگران نيز چنين کردند که حالا حاصل آن را ميبينند.
«خاشعه» در واقع يک مدل زنانه از عبدالله بن زبير است که به واسطه نزديکي به عبدالله بن زبير به بازيهاي سياسي علاقهمند و آشنا شده است و بدش نميآيد در بازيهاي سياست دخالت کند. عبدالله هم که هر بار با ديدن او به ياد خالهاش «عايشه» ميافتد و اين مساله را بيان ميکند.
خيلي از مخاطبان مختارنامه تصور ميکردند بعد از مرگ منذر در جنگ با سپاه شام، ممکن است در داستان ميان خاشعه و مختار ارتباطي عاطفي شکل بگيرد اما در کمال ناباوري، او در قسمت 16 داستان که جمعه 24 دي ماه پخش شد، براي ازدواج با جعفر برادر همسر مرحومش، «قتل مختار» را به عنوان شرط و نذر خود مطرح کرد! يک اصل دراماتيک ميگويد کينه ميان زن و مردي از جنس مختار و خاشعه شايد حاصل يک پيشنهاد عشقي بيسرانجام باشد؛ درست مانند آنچه که در داستان يوسف و زليخا شاهدش بوديم و باعث شد تا يوسف روانه زندان شود! کسي چه ميداند، شايد خاشعه هم دلايل ديگري براي صادر کردن دلايل قتل مختار داشته باشد، دلايلي به جز اينکه مثلا مختار را عامل مرگ شوهر خود ميداند، دليل دشمني با آل علي، احساس رقابت مختار با آل زبير و...
در هر صورت خاشعه با طرح اين پيشنهاد و روشن کردن آتش فتنه، از قسمت 16 خداحافظي کرد و جاي خود را به قهرمانهاي ديگر داستان داد.
وهب نصراني، جنگجوييکه نظير نداشت
«هنگام فيلمبرداري صحنههاي کربلا در شاهرود، روزي آقاي ميرباقري گفت بايد نقش وهب را بازي کني. من هم قبول کردم، البته با کلّه»! اينها جملات حامد ميرباقري در گفتوگو با ما است. حامد تنها پسر داوود ميرباقري کارگردان سريال مختارنامه است و در مختارنامه از ابتداي کار به عنوان دستيار کارگردان در يکي از سختترين بخشهاي مختارنامه حضور داشته است. سر و کله زدن با هنروران، آماده کردن صحنه براي فيلمبرداري و کلا رتق و فتق همه امور در سر صحنه وظايفي است که حامد در اين 8 سال در سر صحنه مختارنامه انجام داده و البته هيچگاه هم از رانت پدرش استفاده نکرده تا در يک پست راحت و بيدغدغه در مختارنامه حضور داشته باشد. خيليها هم وقتي سر صحنه مختارنامه حاضر ميشدند، تا چندين روز و گاه چندين هفته متوجه رابطه قوم و خويشي او با کارگردان نميشدند. شايد به همين دليل است که هنوز هم به عادت روزهاي فيلمبرداري، گاهي سازنده سريال مختارنامه را به جاي «پدر»، «آقاي ميرباقري» خطاب ميکند.
سابقه همکاري حامد با پدرش به فيلم امام علي(ع) بازميگردد. او همان پسربچهاي است که در صحنه پاياني سريال امام علي(ع) با لنگه کفشي به دست به سمت دريا ميرود. حامد در فيلم مجموعه «مسافر ري» هم در نقش وليعهد متوکل عباسي ايفاي نقش کرد و در سريال «معصوميت از دست رفته» نيز ايفاگر نقش «حيدر» بود. در فاصله سالهاي 1384 تا 1386 نيز در سريال مختارنامه نقش ثابت پسر جوان مختار را ايفاء کرد که بازي او از قسمت 18 آغاز خواهد شد که البته در آن بازي گريم بسيار متفاوتي با چهره وهب نصراني دارد. نقش ثابت در نوجواني هم توسط «بنيامين مظفري» ايفاء شده است. نقش ثابت در نوجواني هم توسط «بنيامين مظفري» ايفاء شده است.
شخصيت «وهب نصراني» بعدها به صحنههاي کربلاي مختارنامه اضافه شد. اين اتفاق زماني رخ داد که عزتالله ضرغامي، رئيس سازمان صدا و سيما از ميرباقري خواست تا مدت زمان صحنههاي کربلا در سريال مختارنامه اضافه شود. ميرباقري هم از ميان همه شخصيتهاي حاضر در کربلا، سراغ داستان تکاندهنده «وهب نصراني» آمد که در آثار نمايشي کمتر مورد توجه قرار گرفته بود. جواني مسيحي که در شب ازدواج خود راهي دشت کربلا ميشود و زماني هم که اشقياء سر بريدهاش را به سمت مادرش پرت ميکنند، «ام وهب» سر فرزندش را به سمت اشقياء پرت ميکند و ميگويد:«ما چيزي را که در راه خدا دادهايم پس نميگيريم!»
حامد ميرباقري ميگويد که وهب جنگجوي قابلي بوده و در جنگ سواره هيچکس حريفش نبوده است. او با نيزه ميجنگيده و اشقياء براي اينکه کار او را يکسره کنند، پاهاي اسبش را قطع ميکنند و بعد از سقوط او از روي اسب، او با شمشير و خنجر به جنگ خود ادامه ميدهد تا در نهايت شهيد ميشود. پس از آن هم اشقياء جنازه او را بر صليب ميکشند.
نکته جالب توجه درباره حامد ميرباقري اين است که چند هفته قبل تصاوير بازي او در نقش وهب نصراني به جاي تصاوير حضرت اباالفضل(ع) به اشتباه در برخي سايتهاي خبري منتشر شد که با واکنش سريع روابط عمومي پروژه اين شبهه برطرف شد. البته حامد با «کاوه فتوحي» بازيگر نقش حضرت اباالفضل(ع) رابطه دوستي و نزديکي فراواني دارد. کاوه متولد سال 1368 است و شايد بتوان او را جوانترين بازيگر سريال مختارنامه دانست. کسي چه ميداند، شايد روزي در همين صفحه مطلبي مفصل درخصوص نحوه حضور او در اين نقش و نيز حس و حالش از ايفاي اين نقش خوانديد.